ديدگاه قرآن اين است که بقا و جاويدان ماندن ملتها بستگي خاص به نيکي بر پدر و مادردر مرحله اول و بعد به خويشاوندان و بعد از آنها نسبت به تمام افراد جامعه دارد.
جاي تعجب است که با اين همه تأکيدات و سفارشات قرآن که حتماً به آيات موردنظر عنايت نموديد باز ميبينيم که بعضي از فرزندان رعايتحقوق پدر و مادررا نميکنند و وظايف سنگينو خطير خود را در برابر آنها فراموش ميکنند و از ان عجيبتر آنکه با دوستان ورفيقان خود صميمي و خوش اخلاق و نرم و ملايم هستند و گاهي بذل جان و مال ميکنندولي نوبت که به پدر و مادر و يا اقوام ميرسد به جاي محبت و احسان روشي بسيار زشت ورفتاري خشن و تند از خود نشان ميدهند مثل آنکه با دشمنان جاني خود برخوردنمودهاند .
در قرآن نيکي به پدر و مادر بدون فاصله بعد از مسئله يکتاپرستيو مسئله توحيد مطرح شده است.
بسياري از متخصصان معتقد به جسماني بودن عوامل ، خودشان در نهايت در زمره شبه دانشمندان بودند و بعضي ديگر از دانشمندان كاذب به شمار مي آمدند . مع هذا حتي اين گروه دوم هم بخشي از مطالعات ما هستند چون نظريات آن ها در مورد بعضي از پديده هاي رواني ، با اين كه بعدها خلاف آن اثبات شد باعث شدند تا ديگران به جستجو و اكتشاف توضيحاتي براي آن پديده ها برآيند .
و چنين وضعيتي در مورد دكتر فرانتس آنتون مسمر (1815 – 1734) مصداق پيدا كرد.در سال هاي بعد از 1770 هنگامي كه آلماني هاي فطري گرا و بريتانيايي هاي تداعي گرا هنوز براي درك روانشناسي به تفكر پايبند بودند ، مسمر كه يك پزشك بود ، طبق اين نظريه كه نابساماني هاي فكر و جسم بيماران در صورتي كه ميدان نيروي جاذبه آن ها مجدداًهمسو بشود قابل درمان است در مورد بيمارانش از مغناطيس استفاده ميكرد .