معمولاً شهرنشيني و صنعتي شدن را مترادف متمدن شدن و توسعه مي دانند چرا كه در مقايسه با جامعه ماقبل صنعتي - سرمايه داري، انسان روستايي و يا قبيله اي پيوسته با فقــر و بيماري، بيسوادي، غارت، كشتار و ظلم دست به گريبان بوده است. وضعيت جامعه فعلي بشري از منظر دستاوردهاي عظيم آن قابل قياس با گذشته ماقبل شهري و صنعتي شدن نيست.
اما اداره و ساماندهي جامعه نوين و توسعه فزاينده آن چنان پيچيدگيهايي ايجاد كرده كه در اغلب موارد به درماندگيهايي ختم شده اند كه امروزه با واژه بحران شناخته مي شوند: بحران تـــروريسم، بحـــران جنگ اديـان يا تمــدنها (ساموئل هانتينگتـون)، بحـــران محيط زيست، بحران ايدز، بحران فقر و بالاخره بحران حاشيه نشيني شهري كه اين آخري مستقيماً در حوزه مديريت شهري و توسعه قرار مي گيرد.
خصوصي سازي فرايندي اجرايي، مالي و حقوقي است كه دولتها در بسياري از كشورهاي جهان براي انجام اصلاحات در اقتصاد و نظام اداري كشور به اجرا درمي آورند. واژه خصوصي سازي حاكي از تغيير در تعادل بين حكومت و بــازار و به نفع بازار است. خصوصي سازي وسيله اي براي افزايش كارايي (مالي و اجتماعي) عمليات يك موسسه اقتصادي است. زيرا چنين به نظر مي رسد كه مكانيسم عرضه و تقاضا و بازار در شرايط رقابتي باعث بكارگيري بيشتر عوامل توليد، افزايش كارايي عوامل و درنتيجه توليد بيشتر و متنوع تر كالاها و خدمات و كاهش قيمتها خواهد گرديد. اين پيش بيني به جهت مباني تئوريك و علمي در سطح اقتصاد خرد و همچنين تجربه ساير كشورها امري پذيرفته شده است و در اين صورت چرايي مسئله قابل پاسخ و اثبات است اما نكته غامض و پيچيده چگونگي انجام آن و در پيچيده ترين مسئله آن يعني انتقال مالكيت و نيز شكل گيري بخش خصوصي در جامعه است