توجه به آداب معلمي از ديرباز در فرهنگ اسلامي و ايراني ما جايگاه خاصي داشته است . ليكن تا آغاز حكومت مشروطه در ايران ، دولت مركزي براي تأسيس مدرسه و تربيت معلم هيچگونه مسئوليتي براي خود قائل نبوده و هر مدرسه متولي مخصوص داشت كه از محل درآمد موقوفات مدرسه ، امور مختلف مدرسه را اداره مينمود . معلمان از ميان طلاب ساعي و با استعداد انتخاب ميشدند . اين طلاب از استادان خود اجازه نامهاي ( كه در پشت صفحه اول يا آخر يكي از كتابها به خط استاد نوشته شده بود دريافت كرده بودند ) كه در واقع « دانشنامه يا گواهينامه » بود و سند معتبري براي معلم جهت تدريس محسوب ميشد .
در كنار اين مدارس مكتبخانههايي نيز وجود داشت كه فرزندان عامه مردم در آن به تحصيل ميپرداختند و خود را براي ورود به مدارس آماده ميكردند . مكتبداري يك حرفه خصوصي بود و هر
روحاني محلهاي كه حوصله و آمادگي براي تعليم به كودكان را داشت ، بي هيچگونه قيد و شرط و اجازهنامهاي به شغل معلمي و مكتبداري ميپرداخت . هريك از شاگردان ماهانه مختصري براي تحصيل ميپرداختند اين مبلغ براي زندگي بسيار ساده معلمان كافي نبود . ليكن آنها كار معلمي را با علاقه انجام ميدادند .