دکتر مجید سرسنگی معتقد است:فرایند خلق ساختار متناسب برای انعکاس ارزش های دفاع مقدس توسط تئاتر، شکل نگرفته یا دستکم به کندی عمل کرده است.
به گزارش گروه فرهنگ و هنر "مهر"، دکتر مجید سرسنگی استادیارگروه آموزشی هنرهای نمایشی دانشکده های هنرهای زیبا - دانشگاه تهران با ارائه مقالهای با بیان مطلب فوق به تحلیل و بررسی علمی وضعیت تئاتر دفاع مقدس پرداخته است .بهدلیل اهمیت موضوع و تامل و تعمق این پژوهشگر در این زمینه گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری "مهر" مقاله مزبور را بطور کامل منتشر می کند.
جنگ جزومعدود پدیده های زندگی بشری است که بخش قابل توجهی ازتاریخ - وحتی پیش تاریخ - زندگی انسان را به خود اختصاص داده است . خاصیت لابیرنت گونه یاین پدیده وتاثیرشگرف آن برهمه ی شئونات زندگی بشرموجب آن شده است که اندیشیدن بهآن، چه پیش ازوقوع ، چه درهنگام وقوع وچه پس ازخاتمه، جزودغدغه های اساسی انسانهاییباشد که مستقیم یا غیرمستقیم با جنگ روبروهستند .
هرچند پدیده ی جنگ موجب برانگیختن عکس العمل همه ی افراد جامعه میشود اما طبیعی است که میزان این برانگیختگی دربین هنرمندان بیشترازسایراقشارباشد . انبوه آثارهنری خلق شده براساس جنگ، گواه خوبی براین مدعا است که اندیشه وخلاقیتهنرمند مرزهای محدود جغرافیای جنگ را به قلمرو نامحدود روح انسانها پیوند می زندوتصویری دیگرازآن را برپرده ی تاریخ نقش می زند ، تصویری که گاه دهشتناک تر، سهمگینتروتاثیرگذارترازواقعیت کالبدی جنگ است .
تئاتر هنري است والا و ارزشمند كه نقش مهم و ژرفي در فرهنگ بشري داشته است. هنر
تئاتر از ديرباز بشر را تحت تاثير قرار داده است و اين تاثيرگذاري تا به امروزادامه دارد. تئاتر تعالي بخش فرهنگ و روح آدمي است و همين امر سبب شده استپيچيدهترين و مهمترين مسائل انساني در تئاتر مطرح شود. موضوعهايي چون حسادت،قساوت، جنايت، شهوت، خيانت، ثروت و... همواره دستمايه نمايشنامهنويسان جهان قرارگرفته است و افرادي را كه به تماشاي آن تئاترها نشستهاند، تحت تاثير قرار داده استاما تئاتر مقاومت به معناي واقعي آن متعلق به دوران جديد و پديدهاي متاخر است وشايد بيش از هر دوره ديگري به دوران جنگهي جهاني اول و دوم باز ميگردد وپيشينهاي طولاني در هنر تئاتر ندارد. به عبارت ديگر تئاتر مقاومت، پديدهاي مدرناست و همگام با تغيير و تحولات و عصر مدرن پيشرفته است. مقاومت و تئاتر منتسب به آنبر اثر هجوم كشورها و گروههاي متجاوز پديده آمده است و اگر مقاومتي شكل گرفته استناگزير هجوم و يا تجاوزي آن سوي ديگر وجود داشته است. به عبارت روشنتر هستههايمقاومت در جوامع و كشورهاي مختلف بيشتر در مقابل جنگهاي ناخواسته و تحميلي صورتگرفتهاند و از همين رو است كه مقاومت وتئاتر، مقاومت به لحاظ مفهومي و بارارزشي آنهمواره قابل توجه بوده است. اگر در يك سو جنگطلبي و تجاوزگري بوده در سوي ديگرمقاومت و طلحطلبي تجلي يافته است.